نیمه شب در دهلیز خموش

نیمه شب در دهلیز خموش
ضربه پایی افکند طنین
دل من چون دل گلهای بهار
پر شد از شبنم لرزان یقین
گفتم این اوست که باز آمده است♡
دیدگاه ها (۱)

باغ را دیدیمواز آن شاخه بازیگر دور از دستسیب را چیدیم♥

می روم...اما نمی پرسم زخویشره کجا..؟ منزل کجا...؟ مقصود چیست...

-روز یاشب؟-نه،ای دوست، غروبی ابدیستباعبور دوکبوتر درباد

ای دو چشمانت چمنزاران منداغ چشمت خورده بر چشمان منپیش از این...

بهار و خاکستر

جنگی حاجی

بهار و خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط