سرخ پوست ها داستان عقابی را میگویند که وقتی عمرش به آخر ن

سرخ پوست ها داستان عقابی را میگویند که وقتی عمرش به آخر نزدیک شد، چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد..
نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.

آنگاه عقاب است و دوراهی ، بمـیرد یا دوباره متولد شود ولی چگونه؟؟ عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید.
و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند.
این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند.

برای زیستن باید تغییر کرد.
درد کشید...
از آنچه دوست داشت گذشت.
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد.
یـــــا باید مُرد...
انتخاب با خودِ توست...
دیدگاه ها (۶)

اگر دروغ رنگ داشتهر روز شایدده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه...

ما جامعه را سرزنش می کنیم!اما جامعه در حقیقت خود ما هستیم

دو گروه از مردانهیچگاه به زندگی عادی باز نخواهند گشت،آنان که...

تو چه کردی که همه جا غرق ماتمه که انگار همه پدرشونو از دست د...

🦅عمر عقاب هفتاد سال استولی به چهل که مےرسد چنگال‌هایش بلند ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط