p1
p1
میرای
از خواب بلند شدم کار های روزانمو انجام دادم ولباس
ابی پوشیدم
رفتم پایین و مادرم با خوشحالی نزدیکم شد واز بازوانم گرفت
مادر... امروز برای پدرت از فرانسه دکتر میاد
میرای...چی تو کی نامه فرستادی
مادر... بهت نگفتم هفته پیش
میرای ... حالا دکتر کیه
مادر... یه پسر کره ای که برای تحصیلاتش رفته بود به فرانسه و ااونجام موند
میرای...اسمش چیه
مادر... اه چقدر سوال میکنی کیم تهیونگ برو صبونه بخور انقدرم حرف نزن
میرای باشه
۵ ساعت بعد
صدای زنگ اومد
میرای... هعی کسی نی دور باز کنه
هعععععععی
اه این همه خدمتکار داریم ولی یکیشون درو باز نمیکنه
درو باز میکنه
تهیونگ ..سلام
میرای.....شما
تهیونگ ..عمارت مین ؟ من دکتر کیم هستم
میرای... کیم تهیونگ
ته.... بله میشه بیام داخل
میرای اوه بفرمایید
صدای جیغ مادرمو از اتاق پدرم شنیدم
سریع به طبقه بلا رفتم در اتاقو باز کردن پدرم بی جون توی بغل مادرم افتاده بود و مادرم گریه میکرد
باصدای دادم که تهیونگو صدا کردم سریع اومد بلا
......
میرای
از خواب بلند شدم کار های روزانمو انجام دادم ولباس
ابی پوشیدم
رفتم پایین و مادرم با خوشحالی نزدیکم شد واز بازوانم گرفت
مادر... امروز برای پدرت از فرانسه دکتر میاد
میرای...چی تو کی نامه فرستادی
مادر... بهت نگفتم هفته پیش
میرای ... حالا دکتر کیه
مادر... یه پسر کره ای که برای تحصیلاتش رفته بود به فرانسه و ااونجام موند
میرای...اسمش چیه
مادر... اه چقدر سوال میکنی کیم تهیونگ برو صبونه بخور انقدرم حرف نزن
میرای باشه
۵ ساعت بعد
صدای زنگ اومد
میرای... هعی کسی نی دور باز کنه
هعععععععی
اه این همه خدمتکار داریم ولی یکیشون درو باز نمیکنه
درو باز میکنه
تهیونگ ..سلام
میرای.....شما
تهیونگ ..عمارت مین ؟ من دکتر کیم هستم
میرای... کیم تهیونگ
ته.... بله میشه بیام داخل
میرای اوه بفرمایید
صدای جیغ مادرمو از اتاق پدرم شنیدم
سریع به طبقه بلا رفتم در اتاقو باز کردن پدرم بی جون توی بغل مادرم افتاده بود و مادرم گریه میکرد
باصدای دادم که تهیونگو صدا کردم سریع اومد بلا
......
۲.۸k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.