آمدی پنجرهای رو به جهانم دادی

آمدی ... پنجره‌ای رو به جهانم دادی
ماه را در شبِ این خانه نشانم دادی

چشم‌هایم را از پشت گرفتی ناگاه
نَفَسم را بند آوردی و جانم دادی

از گُلِ پیرهنت ، چوب لباسی گُل داد
در رگِ خانه دویدی ... هیجانم دادی

در خودم ریخته بودم غمِ دریاها را
چشمه‌ام کردی و از خود جریانم دادی

تو در این خانه‌ی بی پنجره ، "صبح" آوردی
روشنم کردی و از مرگ ، امانم دادی ...

#اصغر_معاذی
#خاص #زیبا
دیدگاه ها (۱)

معنی یک عمر تکرار خطا در عشق چیست؟!آدمی مانند من بی اختیار ا...

رها کنید مرا با غم نهان خودماگرچه خسته‌ام از درد بی‌کران خود...

#خاص #جذاب #BEAUTIFUL_NICE

#خاص #جذاب #BEAUTIFUL_NICE

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط