عجیب ترین خاطره من از زلزله دیدار با شخصی با تفکرات سلفی
عجیب ترین خاطره من از زلزله دیدار با شخصی با تفکرات سلفی بود، روز اول دیده بودمش که به آقا فحش میداد، از بین جمعیتی که هنگام صحبت های آقا در محوطه بودند، آقا به این شخص اشاره کرده بود،بغلش کرده بود و بوسیده بودش!
خودش میگفت همون شب استغفار کرده و عاشق آقا شده!
#روایت_کرمانشاه
خودش میگفت همون شب استغفار کرده و عاشق آقا شده!
#روایت_کرمانشاه
۱.۶k
۱۰ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.