دلم دردی که دارد با که گوید

دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرد تاوان از که جوید

کسی کز خوان وصلت سیر نبوَد
چرا باید که دست از تو بشوید

ز صد بارو دلم روی تو بیند
ز صد فرسنگ بوی تو ببوید

گل وصلت فراموشم نگردد
وگر خار از سر گورم بروید
دیدگاه ها (۹)

برگرد که من تاب دل تنگ ندارمبا حرف بیا حوصله ی جنگ ندارمخیلی...

آرزویمبا ” تو ” بودن است!اما...نه به بهای پا گذاشتن روی آرزو...

آتش عشق تو در جان خوشتر استجان ز عشقت آتش‌افشان خوشتر استهر ...

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط