جیمین:عشقم بریم خونه توضیح بدم اینجا جاش نیست
جیمین:عشقم بریم خونه توضیح بدم اینجا جاش نیست
ات:بریم خونه؟
بعد این کارت به نظرت من با تو میام خونه ها به من میگی حق نداری برقصی با پسری حرف بزنی گوشیمو ازم میگیری کوک ازم یه اسم پرسید خواستی بگیری بزنیش بعد من کاری نمی تونم بکنم
افرین افرین واقعا که(دست میزنه👏) برات واقعا متاسفم
ات کیفشو برمیداره بره که جیمین پشت سرش میره(داوشم فاتحت خوندس🗿)
جیمین:ات صب کن
ات
ات
جیمین دست ات رو میگیره میکشه سمت خودش ات با مشت میزنه تو سینه اما نمی تونه دستشو از دست جیمین بکشه بیرون
ات:ولم کن برو به اون دختره عن بچسب برو اونو همش ببوس بهش بگو بیبی عشقم برو به اون بگو بیا سkس کنیم برو دیگه
جیمین:حسودی کردی الان؟
ات:خفشو
مگه من با تو شوخی دارم ها
فک نمی کردم اینطوری باشی
ولم کن
جیمین:عشقم زندگیم بیبی من
ات:به من اینارو نگو من خر نمی شم
جیمین:اخه ات ببین چیز خاصی نشد من که نبوسیدمش
ات:چیز خاصی نشده دختر کو.نشو داشت می مالید به د.. یکت بعد چیز خاصی نشده بیا ببوسش بک. نش خجالت نکش همینمون مونده خجالتم خوب چیزیه ها
جیمین:بیا بریم خونه
هی اقا ماشین ما رو بیار
هانا میاد بیرون
﷼:ات چیشد
جیمین:این دیگه کیه
ات:به توچه
هانا جونم چیزی نشده فقط من دیگه مثل قبل متاهل نیستم
جیمین:هععع😂ببخشید
یه بار دیگه بگو چه گوهی خوردی
ات:......................
ماشین میارن
جیمین:سوارشو
سوار میشن میرن خونه
ات:توضیحی راجب کارت داری
جیمین:ببخشید چه کاریم
ات:یادت رفت تو پارتی چیکار کردی
جیمین:توهم توضیحی برای حرفت داری
ات:جیمین تو کارت بدتر بود
جیمین:نمی خوام باهات بحث کنم ساکت شو
ات:اما
جیمین:ساکت شو دیگه
اجوما
اجوما:بله ارباب
جیمین:یونا کجاست
اجوما:ارباب الزایمر که گرفتن با دارو های که دکتر داد خوابش برد
جیمین:کی خوب میشه
اجوما:فردا
جیمین:اها شام خورده
ات:تو برای چی نگران حال اونی
جیمین:گفتم ساکت شو
اجوما:بله خوردن
جیمین:بچه هام چطورن
اجوما:ارباب شما خوبین
جیمین:چیه نگران زن بچم باشم باید جواب پس بدم؟
ات:😨
اجوما:خوبن
میرن بالا ات جیمین که
اجوما:خانم گوشی من زنگ خورده بود یه دختری به نام لیا کار تون داشت
جیمین:چی
ات:چیه حالش خوب نبود بهش یه زنگ زدم
جیمین دست ات رو میکشه میاره سمت خودش
جیمین:خانم پارک تا جایی که یادمه ازم اجازه نگرفتی زنگ زدی
ات:تو برو نگران زن بچت باش
اجوما چیکارم داشت
اجوما:گفتن فردا نمیاد
جیمین:هعع😂 نه بابا دعوتشم کرده بودی
ات:اگه توی این خونه زندگی نکنه من برم
جیمین:چه ربطی داشت
ات:خیلی ربط داره اگه اینجا زندگی میکنم کسی رو که میخوام رو میارم
جیمین:اوففف اصلا حوصله بحث با تو یکیو ندارم
میرن تو اتاق لباساشون عوض میکنن جیمین میره رو تخت میخوابه ات ملافه بالش برمیداره که بره پایین بخوابه
جیمین:کجا
ات:........
جیمین:هووووو باتوهم کجا
ات:میخوام برم پایین بخوابم
جیمین:تخت به این بزرگی بیا اینجا
ات:نمیخواد پیش تو به خوابم
میخوام برم پایین بخوابم
جیمین بلند میشه درو قفل میکنه کیلیدشو میزاره تو کششو
ات:چیکار میکنی درو باز کن
جیمین:عمرا
ات میره رو مبل توی اتاق بخوابه
جیمین:ات تضمین نمی کنم صبح بتونی راه بری
ات:اوففف
رو تخت دوتایی میخوابن ات پشت به جیمین میخوابه جیمین از پشت بغلش میکنه........
ات:بریم خونه؟
بعد این کارت به نظرت من با تو میام خونه ها به من میگی حق نداری برقصی با پسری حرف بزنی گوشیمو ازم میگیری کوک ازم یه اسم پرسید خواستی بگیری بزنیش بعد من کاری نمی تونم بکنم
افرین افرین واقعا که(دست میزنه👏) برات واقعا متاسفم
ات کیفشو برمیداره بره که جیمین پشت سرش میره(داوشم فاتحت خوندس🗿)
جیمین:ات صب کن
ات
ات
جیمین دست ات رو میگیره میکشه سمت خودش ات با مشت میزنه تو سینه اما نمی تونه دستشو از دست جیمین بکشه بیرون
ات:ولم کن برو به اون دختره عن بچسب برو اونو همش ببوس بهش بگو بیبی عشقم برو به اون بگو بیا سkس کنیم برو دیگه
جیمین:حسودی کردی الان؟
ات:خفشو
مگه من با تو شوخی دارم ها
فک نمی کردم اینطوری باشی
ولم کن
جیمین:عشقم زندگیم بیبی من
ات:به من اینارو نگو من خر نمی شم
جیمین:اخه ات ببین چیز خاصی نشد من که نبوسیدمش
ات:چیز خاصی نشده دختر کو.نشو داشت می مالید به د.. یکت بعد چیز خاصی نشده بیا ببوسش بک. نش خجالت نکش همینمون مونده خجالتم خوب چیزیه ها
جیمین:بیا بریم خونه
هی اقا ماشین ما رو بیار
هانا میاد بیرون
﷼:ات چیشد
جیمین:این دیگه کیه
ات:به توچه
هانا جونم چیزی نشده فقط من دیگه مثل قبل متاهل نیستم
جیمین:هععع😂ببخشید
یه بار دیگه بگو چه گوهی خوردی
ات:......................
ماشین میارن
جیمین:سوارشو
سوار میشن میرن خونه
ات:توضیحی راجب کارت داری
جیمین:ببخشید چه کاریم
ات:یادت رفت تو پارتی چیکار کردی
جیمین:توهم توضیحی برای حرفت داری
ات:جیمین تو کارت بدتر بود
جیمین:نمی خوام باهات بحث کنم ساکت شو
ات:اما
جیمین:ساکت شو دیگه
اجوما
اجوما:بله ارباب
جیمین:یونا کجاست
اجوما:ارباب الزایمر که گرفتن با دارو های که دکتر داد خوابش برد
جیمین:کی خوب میشه
اجوما:فردا
جیمین:اها شام خورده
ات:تو برای چی نگران حال اونی
جیمین:گفتم ساکت شو
اجوما:بله خوردن
جیمین:بچه هام چطورن
اجوما:ارباب شما خوبین
جیمین:چیه نگران زن بچم باشم باید جواب پس بدم؟
ات:😨
اجوما:خوبن
میرن بالا ات جیمین که
اجوما:خانم گوشی من زنگ خورده بود یه دختری به نام لیا کار تون داشت
جیمین:چی
ات:چیه حالش خوب نبود بهش یه زنگ زدم
جیمین دست ات رو میکشه میاره سمت خودش
جیمین:خانم پارک تا جایی که یادمه ازم اجازه نگرفتی زنگ زدی
ات:تو برو نگران زن بچت باش
اجوما چیکارم داشت
اجوما:گفتن فردا نمیاد
جیمین:هعع😂 نه بابا دعوتشم کرده بودی
ات:اگه توی این خونه زندگی نکنه من برم
جیمین:چه ربطی داشت
ات:خیلی ربط داره اگه اینجا زندگی میکنم کسی رو که میخوام رو میارم
جیمین:اوففف اصلا حوصله بحث با تو یکیو ندارم
میرن تو اتاق لباساشون عوض میکنن جیمین میره رو تخت میخوابه ات ملافه بالش برمیداره که بره پایین بخوابه
جیمین:کجا
ات:........
جیمین:هووووو باتوهم کجا
ات:میخوام برم پایین بخوابم
جیمین:تخت به این بزرگی بیا اینجا
ات:نمیخواد پیش تو به خوابم
میخوام برم پایین بخوابم
جیمین بلند میشه درو قفل میکنه کیلیدشو میزاره تو کششو
ات:چیکار میکنی درو باز کن
جیمین:عمرا
ات میره رو مبل توی اتاق بخوابه
جیمین:ات تضمین نمی کنم صبح بتونی راه بری
ات:اوففف
رو تخت دوتایی میخوابن ات پشت به جیمین میخوابه جیمین از پشت بغلش میکنه........
۱۱.۱k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.