با چنارها شاهد شهری بود که زخم میخورد و از زخم های خود می

با چنارها شاهد شهری بود که زخم میخورد و از زخم های خود میخورد و رشد میکرد و پهن میشد

کوروش اسدی | کوچه ابرهای گم شده
دیدگاه ها (۷)

کاش اشتباهای بیشتری مرتکب شده بودم٬ اشتباهای درست و حسابی٬ ی...

هرچه انسان از لحاظ درونی غنی ‌تر باشد، دیگران را تهی‌ تر می ...

تا حالا به هوا تكيه دادى كه زمين نخورى؟

زانو می زنی و طلب رهایی می کنیساعت ها و ساعت هااما کسی صدایت...

کاش میشد لحظه ای با قلب من همدم شود جمع شادی باشد و از این د...

پاییز هم پاییزای قدیم سوز میزد توی تن آدم دلش میلرزید . یاد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط