سناریو
#سناریو
°•○●~وقتی معلمشونی و روت کراشن
~ نامجون:ببخشید خانم؟
ا.ت:بله
نامجون:هیچی🙃
(فقط به خاطر این صدا کرد که بهش نگاه کنی)
~ جین:خانم من چجوری به کراشم اعتراف کنم؟
ا.ت:بهش بگو عاشقتم
جین:عاشقتم
(و تو آب میشی میری تو زمین🥲)
~ شوگا :(تو که داری سوال میپرسی) ا.ت: بچه ها کی میدونه عشق یعنی چی؟
شوگا:یعنی تو🫵🏻😊
ا.ت:🤗
~ جیهوپ :هیچ کاری نمیکنه بچم مثبته فقط میزاره خودت بفهمی
~ جیمین :ببخشید خانم درسته که ما نباید تو کار خیر وقفه نندازیم؟
ا.ت:آره کاملا درسته
جیمین:خانم با من ازدواج میکنی؟
ا.ت:😳
~ تهیونگ :وسط کلاس جلو دانش آموزا بهت اعتراف میکنه
~ جونگکوک:واست یه نامه کوچولو مینویسه و میچسبونه رو قوطی شیر موز و اونو بهت میده🥲
°•○●~وقتی معلمشونی و روت کراشن
~ نامجون:ببخشید خانم؟
ا.ت:بله
نامجون:هیچی🙃
(فقط به خاطر این صدا کرد که بهش نگاه کنی)
~ جین:خانم من چجوری به کراشم اعتراف کنم؟
ا.ت:بهش بگو عاشقتم
جین:عاشقتم
(و تو آب میشی میری تو زمین🥲)
~ شوگا :(تو که داری سوال میپرسی) ا.ت: بچه ها کی میدونه عشق یعنی چی؟
شوگا:یعنی تو🫵🏻😊
ا.ت:🤗
~ جیهوپ :هیچ کاری نمیکنه بچم مثبته فقط میزاره خودت بفهمی
~ جیمین :ببخشید خانم درسته که ما نباید تو کار خیر وقفه نندازیم؟
ا.ت:آره کاملا درسته
جیمین:خانم با من ازدواج میکنی؟
ا.ت:😳
~ تهیونگ :وسط کلاس جلو دانش آموزا بهت اعتراف میکنه
~ جونگکوک:واست یه نامه کوچولو مینویسه و میچسبونه رو قوطی شیر موز و اونو بهت میده🥲
۵.۱k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.