تمامناتماممنM

#تمام_ناتمام_منM
±خانوم‌ جون‌ موهاشو‌ بافت‌ و گفت:
"دیگه‌یادگرفتم‌مرتب‌ببافمشون‌..."
اشکاش‌، صورتشو‌ خیس‌ کرد ..
گفتم:
"خب‌ بافتن‌ موهات‌ که‌ گریه‌ نداره‌"
گفت:"مو بافتن‌ بلد نبودم‌،
همیشه‌ آقاجونت‌ میبافت!
اینکه‌ یاد گرفتم‌ مرتب‌ ببافمشون‌
یعنی‌ خیلی‌ وقته‌ آقاجون‌ نیست:)🍂"
توام‌خیلی‌وقته‌که‌نیستی..
دیدگاه ها (۲)

#تمام_ناتمام_منM ±نيازمنديم كه يك نفر باشد، انحصارى ..قابلِ ...

#تمام_ناتمام_منM در فرهنگ کُردی وقتی پسر و دختری عاشق همدیگر...

#تمام_ناتمام_منM •|بارون میاددلت تنگِ من نیست؟کیک شکلاتی درس...

#تمام_ناتمام_منM ±تو بیا ...مَست در آغوش من ودل خوش دار ..مس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط