تمام ناتمام منM
#تمام_ناتمام_منM
±خانوم جون موهاشو بافت و گفت:
"دیگهیادگرفتممرتبببافمشون..."
اشکاش، صورتشو خیس کرد ..
گفتم:
"خب بافتن موهات که گریه نداره"
گفت:"مو بافتن بلد نبودم،
همیشه آقاجونت میبافت!
اینکه یاد گرفتم مرتب ببافمشون
یعنی خیلی وقته آقاجون نیست:)🍂"
توامخیلیوقتهکهنیستی..
±خانوم جون موهاشو بافت و گفت:
"دیگهیادگرفتممرتبببافمشون..."
اشکاش، صورتشو خیس کرد ..
گفتم:
"خب بافتن موهات که گریه نداره"
گفت:"مو بافتن بلد نبودم،
همیشه آقاجونت میبافت!
اینکه یاد گرفتم مرتب ببافمشون
یعنی خیلی وقته آقاجون نیست:)🍂"
توامخیلیوقتهکهنیستی..
۸.۸k
۰۷ آذر ۱۴۰۰