من دلم انگور می خواهد چو تاکستان بخند

من دلم انگور می خواهد، چو تاکستان بخند
از لبت یاقوت می بارد، انارستان! بخند

از شراب چشمهایت جرعه ی نابی بده
کوزه ها را بشکن از بیتابی مستان بخند

صید می خواهی؟ پریزاد کمان ابرو به دست!
من پلنگ اهلی ام، آهوی دشتستان! بخند

گیسوانت موجهای وحشی دریای عشق
مثل ساحل بر لب یک عصر تابستان بخند

هُرم آغوشت هوای شرجی و داغ جنوب
گرمی خرماپزان! جادوی نخلستان! بخند

دلخوشی هایم گره خورده به باغ روسریت
چادرت سقف امید این خیالستان بخند

تا عسل می نوشم از لبخند شیرینت پری
راز کندودارها! بانوی قندستان! بخند...

#محمد_فرامرزی
دیدگاه ها (۱)

‏من انقدر دوسِت دارمکه به شِدت عَلاقم به تو حَسودیم میشه ......

کنار تو که باشم باغچهای دلم گل میدهند #طووووتکرار کن این باه...

#تو نوبرانه ترینمیوه ی بهار منی...من عاشقانه ترینشکل انتظار ...

عید شد باید بپرسم حال و احوال تو رایا بگیرم در نگاه قهوه ات ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط