ارباب خشن من

(ارباب خشن من)
#Part1
خیلی عصبی بودم هنوز نمیتونستم باور کنم اخه چجوری میتونست به من خیانت کنه من هیچی براش کم نزاشتم تمام عشقمو بهش دادم بعد اون با 3 تا مرد بوده
اشکام نمیزاشت خوب رانندگی کنم تا وقتی که رسیدم به بار
مثل یک ادم معتاد رفتم نشستم یک جا و گارسون اومد و پرسید چی میل دارین
و منم کلی ویسکی سفارش دادم وقتی برام اوردن چند تای اولو کامل بدون هیچ
تاثیری سر کشیدم
تا اومدم یکی دیگه بخورم دستم گرفته شد و صدای لطیفشو شنیدم
و گفت: چه خبرته ازون موقع زیر نظر دارمت بسه دیگه حالت بد میشه
چون حالم بد بود و عصبی بودم دستشو کشیدم
و تا اومدم بخورم از دستم گرفتویک نفس همشو سر کشید
تا اومد چیزی بگم لب زد : موضوع چیه ؟ خیانت ؟
حق حقم اوج گرفت و
گفتم :اره فکر کن ۲ ساله باهاشم بعد هم زمان به غیر از من با چند نفر دیگه ام بوده
سر و صدا زیاد بود و چون چشمام تر بود نمیتونستم چهرشو ببینم و صداشو خوب بشنوم
وقتی قطرات اشکم به پایین چکیده شد تازه تونستم صورتشو ببینم
صورتش ... کلمه ای برای زیبایی اون چهره نبود
وقتی دید دارم همین جوری نگاهش میکنم گفت
+نمیدونستم اینقدر جذابم
چند دقیقه ای بین من و اون سکوت بود تا دوباره گفت
+نمیخوای در بارش حرف بزنی؟
_نه حتی دیگه نمیخوام بهش فکر کنم ازش متنفرم
+خیلی خب اروم باش
_نمیتونم
+میتونی
_نمیتونم
+پس میخوای ارومت کنم؟
دیدگاه ها (۵)

(ارباب خشن من)#Part2_هه مثلا چجوری که تا به خودم اومد دیدم ل...

(ارباب خشن من)#Part3 تا به خودم اومدم دیدم یقیه لباسشو گرفتم...

قهوه تلخ پارت ۴۷ویو چویا باورم نمیشد، هنوز تو شوک بودم.دازای...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۵#

پارت۱۴یونا. اما قول بده حواست به رزی باشهنامجون. باشه عزیزمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط