دوست دارم تو جشن تولد ۸۰ سالگیم
دوست دارم تو جشن تولد ۸۰ سالگیم
وقتی تو آینه به خودم نگاه کردم
به تمام چین و چروکای صورتم،
به هر تار موی سفیدم،
حتی به تک تک خطهای روی پیشونیم لبخند بزنم
در اصل به اینکه همیشه برای دل خودم زندگی کردم ببالم...
دلم میخواد گیسوان سفیدم رو ببافم و با هر تارش یک خاطرهی خوش رو به یاد بیارم...
دلم میخواد رو تموم خطهای پیشونیم جای بوسههای مردی باشه که دوستش دارم...
به دستام خیره شم همون لاک سرخ دلبرانهام رو ببینم و یاد شیطنتهای دخترانهام بیفتم...
و باز لبخندی مهمون لب هام بشه...صادقانه بگم دوست دارم همونی باشم که اگه شمعهای روی کیکش زیاد شد
قلبش هرگز پیر نشه...
وقتی تو آینه به خودم نگاه کردم
به تمام چین و چروکای صورتم،
به هر تار موی سفیدم،
حتی به تک تک خطهای روی پیشونیم لبخند بزنم
در اصل به اینکه همیشه برای دل خودم زندگی کردم ببالم...
دلم میخواد گیسوان سفیدم رو ببافم و با هر تارش یک خاطرهی خوش رو به یاد بیارم...
دلم میخواد رو تموم خطهای پیشونیم جای بوسههای مردی باشه که دوستش دارم...
به دستام خیره شم همون لاک سرخ دلبرانهام رو ببینم و یاد شیطنتهای دخترانهام بیفتم...
و باز لبخندی مهمون لب هام بشه...صادقانه بگم دوست دارم همونی باشم که اگه شمعهای روی کیکش زیاد شد
قلبش هرگز پیر نشه...
۱۰.۷k
۱۰ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.