او گفت خیلی میترسم ومن گفتمچرا و او گفت چون از ته دل

او گفت: خیلی می‌ترسم ومن گفتم:چرا؟ و او گفت: چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول، خوشحالی این شکلی وحشتناک است.
ازش پرسیدم چرا ؟ و او گفت: وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد، می‎گذارد این طور خوشحال باشی.

بادبادک باز
خالد حسینی
دیدگاه ها (۱)

ماجرای تحصن در مسجد دانشگاه تهران و جانفشانی جوانان دانشجو🌹 ...

در دهه فجر بر سر در هر خانه ای پرچم جمهوری اسلامی بزنید#دهه_...

باید تمام عمــر شما را صـــدا کنمشاید که حق نان و نمک را ادا...

مانند کویر خشک و بی جان هستیمدلواپس لحظه های طوفان هستیماز آ...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

— ترجمه منت هیونجین:"سلام. راستش امسال واقعاً برام خیلی سخت ...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط