گفتم : ببخشید میشه تماشات کنم؟
گفتم : ببخشید میشه تماشات کنم؟
گفت : دیوونه ای :)؟
گفتم : بله^^
گفت : خوبه که دیوونه ای ؛ مدتیه دیوونه گیر نمیاد که وایسه به تماشا!
گفتم : برو بابا تورو که همه تماشا میکنن...
گفت : همه که دیوونه نیستن
گفتم : راست میگی
خندید...
از صب نگاش کردم تا نزدیکای غروب
هی گفت : خسته نشدی؟
گفتم : خسته کدوم بود!؟
گفت : هیچی راحت باش
موهاش رنگ شب بود خودش رنگ روز ؛ یه آدم عجیبی بود ؛ انگار خورشید باشی و هم زمان ماهم باشی ؛ بعد حالا اینا هیچی ؛ تو صداش رنگین کمون داشت ؛ از اون قوس رنگیا که بچه بودیم تو کارتونا بود ؛ چه خوب بود وقتی بچه بودیم
گفت : چرا حرف نمیزنی همش داری نگاه میکنی؟
گفتم : حرف مال عاقلاس ؛ شما بگو من میشنوم
الکی گفتم...
حرفاش و نمیشنیدم ؛ داشتم به صداش گوش میکردم
بعد تاریک شد
گفت : من میرم دیگه!
یخ کرد استخون دلم ؛ چرا آخرش همه همین و میگن!؟
رفت...
خواستم بگم : نرو ؛ من هنوز دلم تماشا میخواد
دیدم خیلی قشنگه وقتی میره ؛ هیچی نگفتم!
همون جا رو رنگ سنگ سیاه خوابیدم گفتم فردا بشه باز میاد!
اما دیگه فردا نشد...
همش امشبه :)
امشبم که تاریکه ؛ موندیم سرگردون
ولی فردا که بشه میاد
بهش میگم : میشه این بار هم تماشات کنم هم باهات بیام؟
بزا فردا بشه ؛ میاد
میدونم میاد
امشب ولی ؛ تاریکه...
پاشو یه شمع روشن کن!
آدم عبوس که از آینه و نور میترسی ؛ تاریک شدی از بس که موندی تو تاریکی :)!...
#Siamakam
#Siamak_Nemati
اردی بهشت ماه 1401
گفت : دیوونه ای :)؟
گفتم : بله^^
گفت : خوبه که دیوونه ای ؛ مدتیه دیوونه گیر نمیاد که وایسه به تماشا!
گفتم : برو بابا تورو که همه تماشا میکنن...
گفت : همه که دیوونه نیستن
گفتم : راست میگی
خندید...
از صب نگاش کردم تا نزدیکای غروب
هی گفت : خسته نشدی؟
گفتم : خسته کدوم بود!؟
گفت : هیچی راحت باش
موهاش رنگ شب بود خودش رنگ روز ؛ یه آدم عجیبی بود ؛ انگار خورشید باشی و هم زمان ماهم باشی ؛ بعد حالا اینا هیچی ؛ تو صداش رنگین کمون داشت ؛ از اون قوس رنگیا که بچه بودیم تو کارتونا بود ؛ چه خوب بود وقتی بچه بودیم
گفت : چرا حرف نمیزنی همش داری نگاه میکنی؟
گفتم : حرف مال عاقلاس ؛ شما بگو من میشنوم
الکی گفتم...
حرفاش و نمیشنیدم ؛ داشتم به صداش گوش میکردم
بعد تاریک شد
گفت : من میرم دیگه!
یخ کرد استخون دلم ؛ چرا آخرش همه همین و میگن!؟
رفت...
خواستم بگم : نرو ؛ من هنوز دلم تماشا میخواد
دیدم خیلی قشنگه وقتی میره ؛ هیچی نگفتم!
همون جا رو رنگ سنگ سیاه خوابیدم گفتم فردا بشه باز میاد!
اما دیگه فردا نشد...
همش امشبه :)
امشبم که تاریکه ؛ موندیم سرگردون
ولی فردا که بشه میاد
بهش میگم : میشه این بار هم تماشات کنم هم باهات بیام؟
بزا فردا بشه ؛ میاد
میدونم میاد
امشب ولی ؛ تاریکه...
پاشو یه شمع روشن کن!
آدم عبوس که از آینه و نور میترسی ؛ تاریک شدی از بس که موندی تو تاریکی :)!...
#Siamakam
#Siamak_Nemati
اردی بهشت ماه 1401
۳۳.۶k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.