گرچه میدانم ، درآغوشت نمی گیرم گلم...
گرچه میدانم ، درآغوشت نمی گیرم گلم...
تا نگویم دوستت دارم ، نمی میرم گلم...
حق من این نیست در دنیا ، که آمد بر سرم...
دوستان رفتند و من ، پابند زنجیرم گلم...
رسم دنیا ،رسم نامردی ست،میدانی خودت...
من چرا بسیار با این رسم ، درگیرم گلم...
نارفیقان را به حال خود رها کردم ، ولی...
خود به جرم نارفیقی، زیر تعزیرم گلم...
زیر بار ناسپاسی ، شانه های من شکست...
بس که درگیر نگاه شک و تحقیرم گلم...
بدنکردم ، بدکشیدم ، بد نمی خواهم ، بگو..
چیست راه چاره و تغییر تقدیرم ، گلم...
تا نگویم دوستت دارم ، نمی میرم گلم...
حق من این نیست در دنیا ، که آمد بر سرم...
دوستان رفتند و من ، پابند زنجیرم گلم...
رسم دنیا ،رسم نامردی ست،میدانی خودت...
من چرا بسیار با این رسم ، درگیرم گلم...
نارفیقان را به حال خود رها کردم ، ولی...
خود به جرم نارفیقی، زیر تعزیرم گلم...
زیر بار ناسپاسی ، شانه های من شکست...
بس که درگیر نگاه شک و تحقیرم گلم...
بدنکردم ، بدکشیدم ، بد نمی خواهم ، بگو..
چیست راه چاره و تغییر تقدیرم ، گلم...
۵.۳k
۱۲ آذر ۱۴۰۰