مافیایی عاشق من

مافیایی عاشق من


پارت دوازدهم


ویو ا/ت

درست نمی‌تونستم نفس بکشم چشمام رو باز کردم و دیدم کوک منو مثل عروسک بغل کرده بی اختیار دستمو روی صورتش گذاشتم و آروم پیشونیش رو بوسیدم که اروم چشماشو باز کرد نیشخندی زد و محکم تر بغلم کرد
کوک: چیشد تو که ازم متنفر بودی؟
ا/ت:هنوزم هستم
کوک: پس چرا اونکارو کردی؟
ا/ت:ک..کدوم کا.ر
کوک:خودتو نزن به اون راه
ا/ت:دست خودم نبود
اینو شنید و یهو بوسیدم سریع ازش جدا شدم و
ا/ت:چیکار میکنی؟
کوک:ببخشید دست خودم نبود
و پاشد رفت
ا/ت: اشغاللللل
کوک:چیزی گفتی ؟
ا/ت: نه نه برو به کارت برس

فلش بک به ساعت ۶ عصر

کوک:آماده ایی؟
ا/ت: اره
(لباس ا/ت رو گذاشتم )

کوک ویو

از پله ها اومد پایین با اون لباس قرمز و موهای بلندش محو زیباییش شدم که یهو

ا/ت: خرگوش هوی با تو ام جونگ کوک
کوک:ها چیه
ا/ت: نیم ساعته دارم صدات میکنم کجایی
کوک: همین جا
رفتم جلو و کمرش رو گرفتم و به خودم نزدیکش کردم
ا/ت:دوباره شروع نکن
کوک:اشکال نداره نریم؟ به بابام میگم مهمونی رو بندازه عقب
ا/ت:نه (با جدیت)
کوک:منو عصبانی نکن
ا/ت:تروخدا خیلی ذوق دارم خوانوادتو ببینم
کوک:........
ا/ت:عشقم؟
کوک:......
ا/ت:جونگ کوک شی
کوک:.......
ا/ت:ددی
کوک:بگو
ا/ت:بریم؟
کوک:بریم









تمام شدددد✨🫀


شرط ندارههههه🥳🥳
دیدگاه ها (۴)

بد شد نه؟🥺✌🏻

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط