سلام ema عزیز

سلام ema عزیز

میان آشفتگی خیال
که با گیسوان تو در باد هم سو شده است
شعر دوست داشتنت را مرور میکنم
کز میکنم کنج تخت
قهر کرده ام از خویش
به انتظار دست نوازشی
میخواند مرا
آرام میچرخم با لبخندی به لب
اولین و آخرین قبله ام
به انتظار چشمانم است
افسوس
ولی این کعبه خیال است
من طواف خیال خود میروم هر شب... .
«دست نوشته های ذهن یک دیوانه»
دیدگاه ها (۰)

سلام ema عزیز اماتوپناهبودیدرروزهاییکهحتىخودبرخودمآواربودم

سرت روی دست، کج شده روی میزداری نگاه می‌کنی...کجا؟ نمی‌دونمو...

سلام ema عزیزسلام دارم از تو برای خودم تعریف میکنم .دارم از ...

سلام ema عزیز بیا قصه بگیمتا واژه به واژه شعربیا ببافیم تا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط