گرگی رادیدم بابره ای قدم میزدبه گرگ گفتم چراشکارش نمیکنی

گرگی رادیدم بابره ای قدم میزد.به گرگ گفتم چراشکارش نمیکنی گفت هنوزدل نبستی که ببینی چه میکشم.
دیدگاه ها (۱۴)

لذتی که در❥کوفت❥گفتن مامان هستدر❥قربونت برم❥هیچکس نیست!والا....

ﺑــِ ﺑــﯿـــﻦ...ﺑــﺎﺭﻭﻥ ﮐِـﻪ ﺳَـﻬـﻠـﻪ...✔ﺯﯾﺮ فشار ﻣُﺴﺘﻘﯿﻢ ﺷﯿ...

" مـــَـــردها " در عین پیچــیدگیدر عـــاشقی روش ساده ای دار...

نجات پروانه 🖤🦋پارت ۳که یهو یکی اومد داخل درو بست رومو برگردو...

سایه های عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط