پدرم برایت خواهم نوشت

پدرم برایت خواهم نوشت:
از ابهام لحظه ها
از تردید
از حجم مرگ آور نبودنت
از کسانی که رد میشوند و بوی تو را می دهند....
برایت خواهم نوشت:
از حدیث تلخ بغض ها تا ابد
از قناعت به یک خاطره،
به یک یاد از صبوری من
و جای خالی تو...
دیدگاه ها (۱)

طرح از خودم

بیا تا " بهار " را بدرقه کنیمکاسه ای آب بریزیم پشت سرش" مهر ...

هنگام تولد در گوشمان اذان می‌گویند ولی نمازی نمی‌خوانند!هنگا...

در بهار علم و دانش ، ای بهار زندگیبر بلندای سعادت بینمت، ای ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط