عشق یک طرفه
از خواب بیدار شدم صورتمو شستم
لباسمو پوشیدم به سمت دانشگاه حرکت کردم
پرش زمانی ۱ ساعت بعد
یه خمیازه بزرگ کشیدم رو به جینا(دوست ات )زنگ بعدی چی داریم .
جینا:زبان
خواست ادامه بده پریدم وست حرف
ات :چه رویی داره بعد اون بلایی که سرش آوردیم چه رویی داره
که ودیر اومد سر کلاس و گفت از امروز تا پایان ترم ایشون معلمتون هستم
بعد رو به دبیر گفت
مدیر :کلاس به شما میسپارم. و رفت
کیفش رو رو میز ذاشت گفت
من مین یونگی هستم دبیر زبان
و بعد ۱۰تا سوال نوشت و گفت در دفتر حل کنید
پرش زمانی به بعد از زمان دانشگاه
داشتم پیش تهیوک که کوک جولان ظاهر شد
کوک :بیا بریم بار
ات : کوک برو اونور حوصله ندارم
کوک :بیا بریم دیگ
خواست ادامه بده که تهیوک اومد
ته :بهت گفتم نزدیک خواهرم نشو ولی تو حرف حساب تو سرت نمیره بیا بریم ات منم باهاش رفتم
میدونستم دوسم داره ولی احساس کوک یه چیزایی تو سرشه
سوار ماشین مم شدیم رفتیم سمت ماشین که کوک با چوب زد تو سر ته جیغ زدم که اتفاقا استاد اومد کوک با چوب بالا سدم بود که تا استاد دید در رفت
یونگی :خوبین
ات اچ واچ به ته خیره شده بود و زیر لب چهارتا فوش آبدار نصیب کوک کرد رو به یونگی گفت
ات:میشه کمکم کنید سوار ماشینش کنم استاد با سر تأیید کرد
لباسمو پوشیدم به سمت دانشگاه حرکت کردم
پرش زمانی ۱ ساعت بعد
یه خمیازه بزرگ کشیدم رو به جینا(دوست ات )زنگ بعدی چی داریم .
جینا:زبان
خواست ادامه بده پریدم وست حرف
ات :چه رویی داره بعد اون بلایی که سرش آوردیم چه رویی داره
که ودیر اومد سر کلاس و گفت از امروز تا پایان ترم ایشون معلمتون هستم
بعد رو به دبیر گفت
مدیر :کلاس به شما میسپارم. و رفت
کیفش رو رو میز ذاشت گفت
من مین یونگی هستم دبیر زبان
و بعد ۱۰تا سوال نوشت و گفت در دفتر حل کنید
پرش زمانی به بعد از زمان دانشگاه
داشتم پیش تهیوک که کوک جولان ظاهر شد
کوک :بیا بریم بار
ات : کوک برو اونور حوصله ندارم
کوک :بیا بریم دیگ
خواست ادامه بده که تهیوک اومد
ته :بهت گفتم نزدیک خواهرم نشو ولی تو حرف حساب تو سرت نمیره بیا بریم ات منم باهاش رفتم
میدونستم دوسم داره ولی احساس کوک یه چیزایی تو سرشه
سوار ماشین مم شدیم رفتیم سمت ماشین که کوک با چوب زد تو سر ته جیغ زدم که اتفاقا استاد اومد کوک با چوب بالا سدم بود که تا استاد دید در رفت
یونگی :خوبین
ات اچ واچ به ته خیره شده بود و زیر لب چهارتا فوش آبدار نصیب کوک کرد رو به یونگی گفت
ات:میشه کمکم کنید سوار ماشینش کنم استاد با سر تأیید کرد
۱.۹k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.