پارت 3

ا/ت یخ زد.
ـ چی داری می ‌گی؟
صدا ادامه داد:
ـ اونا یه نسخه از من ساختن. منِ واقعی اون موقع مُردم. چیزی که دیدی یه برنامه ‌ست؛ ترکیبی از خاطرات و احساسات من. اما اون هم حالا داره از سیستم خارج می ‌شه.

لپ‌تاپ ناگهان روشن شد. روی صفحه نوشته شد:
فعال‌سازی نسخه بازسازی شده: جئون جونگ کوک

و بعد همون صدایی که دیشب شنیده بود، از اسپیکر پخش شد —
ـ «ا/ت، نترس. من هنوز همین‌ جام. فقط یه شکل دیگه.»
اشک از چشماش سرازیر شد. بین درد و شوک گیر کرده بود.
ـ “تو واقعاً اونی، یا یه تقلیدی از اون؟”
سکوت.
سپس صفحه شروع کرد به نوشتن:
> اگر عشق، حافظه ‌ست، پس من هنوز واقعیم... چون یاد تو هنوز توی من فعاله. اما تا چند ساعت دیگه، سیستم خاموش می ‌شه. یه انتخاب داری: یا منو برای همیشه پاک کن، یا بذار بمونم و با من بمیر.

دستش لرزید. دکمه‌ی DELETE و گزینه‌ی Cancel روی صفحه چشمک می ‌زدن. بیرون، بارون دوباره شدت گرفت.
با صدای آرومی گفت:
ـ تو همیشه منو مجبور می‌ کنی انتخاب کنم بین نابودی و عشق...
و در همون لحظه، برق قطع شد.




ادامه دارد........
دیدگاه ها (۳)

پارت 4

پارت 2

پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط