امشب ماه آسمان گرفته است ،ماه من از چه پرده سیاه را کشیده
امشب ماه آسمان گرفته است ،ماه من از چه پرده سیاه را کشیده ای ...انگار قدر نورت را نمیدانند ملالی نباشد تو را ، آدمیان غرق زمینند آن را خواهانند و سادگیت را چه ساده میفروشند ،انگار و نه انگار که عاشقت بودند حالا نورت شده ارزان ،چقدر مجانی وبی منت مهربانی تابیدی سادگیت را در خواسته هایشان میفروشند این می پرستان ،ماه من ، درکت میکنم ،ماه من توو بتاب بگذار در جهل مرکب بماند و نورت را اشتباهی در شیشه ای و یا موج شبانه دریا ببیند...ماه من خاموش شوی هم تا ابد در جهل مرکب می مانند اینان که محو زمینن...
ماه من...
باز امشب جایی در این کره خاکی ایستادم و تو را با تمام وجود به تماشا مینشینم...
ماه من از وسط شب کجا میروی من تنها میشوم ،جای خالیت بیشتر میشود ...
ماه من میروی تا ابر بگیرد و تاریکی بگیرد جهانشان و سیلی طوفان بر گوششان... این چند لحظه زمین را سکوت فرا گرفته ،کسی بیرون نیست ،هیاهوی پارک ها خاموش است ، زندگی در تابلوی ایست توقف کرده..شب خاموشی است ... و کسی به این موج های از زرق و برق افتاده دیده نمی دوزد..و تماشا نمیکنند این خروش تاریک دریاها را... چشم ها بسته است ... آه ، چه اشتباهی دیده اند زیبایی را...
ماه من تو باش هر دو می دانیم مهربانی را ?? و چقدر بدهکارند آدم ها...
ماه من تو باش، من به دوست داشتند ادامه خواهم داد ...ابر سیاه را کنار بگذار و گریه را بس کن...
ماه من...
باز امشب جایی در این کره خاکی ایستادم و تو را با تمام وجود به تماشا مینشینم...
ماه من از وسط شب کجا میروی من تنها میشوم ،جای خالیت بیشتر میشود ...
ماه من میروی تا ابر بگیرد و تاریکی بگیرد جهانشان و سیلی طوفان بر گوششان... این چند لحظه زمین را سکوت فرا گرفته ،کسی بیرون نیست ،هیاهوی پارک ها خاموش است ، زندگی در تابلوی ایست توقف کرده..شب خاموشی است ... و کسی به این موج های از زرق و برق افتاده دیده نمی دوزد..و تماشا نمیکنند این خروش تاریک دریاها را... چشم ها بسته است ... آه ، چه اشتباهی دیده اند زیبایی را...
ماه من تو باش هر دو می دانیم مهربانی را ?? و چقدر بدهکارند آدم ها...
ماه من تو باش، من به دوست داشتند ادامه خواهم داد ...ابر سیاه را کنار بگذار و گریه را بس کن...
۳.۴k
۰۸ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.