بزرگترین چالش مهندسی ارزش
میگویند در #کشورهای_توسعه_یافته یکی از مهمترین کارها برای پیشبرد به صرفه و مناسب #پروژه ها و #فرآیندها اقدامی اولیه موسوم به #مهندسی_ارزش است. میگویند در آن بلاد پیش از شروع رسمی یک اقدام عمرانی، گروهی جمع میشوند و در ساختاری تیمی آن فرآیند را واکاوی میکنند و سعی میکنند از دل آن طرح اولیه، هرآنچه #سودمند و ضروریست را تقویت کنند و هرآنچه نابجا و غیرضروری بلکه هم #زیانبار است را اگر نه حذف دستکم تضعیف و تخفیف کنند. خیلی هم خوب، خیلی هم عالی! کتاب هم بیرون میدهند و سمینار هم برگزار میکنند و چه و چه. اما همان بینابین هم میگویند نتیجه کار اگر باب دل #مدیر و کارفرما نباشد و نتوانی توجیهش کنی کل زحماتی که برای این #بهینه_سازی کشیدهای برباد است. باید اول باور به #بهبود برای آن تصمیمگیر نهایی باشد تا بعد کاری صورت گیرد؛ از نظر من با مختصر دانشی که نسبت به #مهندسی_ارزش دارم، سخت نیست که گروه صاحبنظران را جمع کنی؛ سخت نیست که برایشان از نتایج درخشان مهندسی ارزش بگویی؛ سخت نیست که اجزای پروژه را بشکنی و ریزریز کنی و برای هرکدام کارکردهای #دو_کلمهای تعریف کنی و نمودار #FAST ترسیم کنی و نمودار #پارتو دربیاوری و #کاربرگ های ارزیابی و #وزن_دهی تکمیل کنی و ... سخت آن است که آخر کار مدیر ارشد کارفرما نتیجه کارَت را با محصول #باسمهای فلان طراح مقایسه و کل تلاش گروه را به هیچ بگیرد و ترجیح بدهد به زعم خودش "ترکیب تیم برنده" را تغییر ندهد. بله سخت اینجاست. جایی که هنوز تصمیمگیرانی هستند که باور ندارند نتیجه تغییر نکردن #انقراض به شیوه #دایناسور ها است.
۴۸۴
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.