اردیا : رسیدیم فرودگاه هستی و محمد رضا هم بودند
اردیا : رسیدیم فرودگاه هستی و محمد رضا هم بودند
هستی: چند تا ودیو گرفتیم تا نوبت پرازمون شد
دیانا : شوار ک شدیم تو بغل ارسلان خوابم برد تا با احساس حالت تهوع بیدار شدم
ارسلان : نگران بودم ک دیانا چیزیش بشه
دیانا:وقتی رسیدیم کیش حالم بد بودتا رسیدیم هتل خوابیدم
ارسلان : برای اینکه دیانا تنها نباشه گفتم بچه ها بیان کیش
مکالمه محراب و ارسلان
_ سلام ارسلان بگو کار دارم
+حالا ی لحضه ب مهشاد بگو وایسه
_ن من با اون کات کردم
+ ولش کن بعدا حرف میزنیم خواستم بگم بیای کیش
_ پس من دوست دخترمم میارم
+ باشه بیا ک کارت دارم
_ فردا شب انجام
دیانا : از خواب بلند شدم دل رد داشتم تا در اتاق زدن
هستی بود اومده بود بگه ......
هستی : بیا پایین میخوایم ودیو بگیریم الافمون نکن
دیانا : از حرف های هستی عصبی شدم موهاشو گرفتم .........
هستی: چند تا ودیو گرفتیم تا نوبت پرازمون شد
دیانا : شوار ک شدیم تو بغل ارسلان خوابم برد تا با احساس حالت تهوع بیدار شدم
ارسلان : نگران بودم ک دیانا چیزیش بشه
دیانا:وقتی رسیدیم کیش حالم بد بودتا رسیدیم هتل خوابیدم
ارسلان : برای اینکه دیانا تنها نباشه گفتم بچه ها بیان کیش
مکالمه محراب و ارسلان
_ سلام ارسلان بگو کار دارم
+حالا ی لحضه ب مهشاد بگو وایسه
_ن من با اون کات کردم
+ ولش کن بعدا حرف میزنیم خواستم بگم بیای کیش
_ پس من دوست دخترمم میارم
+ باشه بیا ک کارت دارم
_ فردا شب انجام
دیانا : از خواب بلند شدم دل رد داشتم تا در اتاق زدن
هستی بود اومده بود بگه ......
هستی : بیا پایین میخوایم ودیو بگیریم الافمون نکن
دیانا : از حرف های هستی عصبی شدم موهاشو گرفتم .........
۵.۶k
۳۰ آبان ۱۴۰۲