دیداردوباره
#پارت۲۱
ــ ا/ت نگام کن
+چیزی نگفت......
ــ دستشو گذاشت رو چونه ی ا/ت و صورت ا/تو آورد بالا.
ــ میترسی توچشام نگاه کنی؟
+کی گفته ؟
ــ اینطوریه؟
+آره.
ــ دوباره زل زد تو چشای ا/ت. وگفت:
میدونی خیلی دلم برات تنگ شده بود.
+منظورت چیه؟
ــ صورتشو آود جلو ولب**اشو گذاشت روی لب*ای ا/ت.
۱۵مین بعد
از هم جداشدن.
+این چکاری بود کردی.
ــ هیچی فقط دوباره لباتو امتحان کردم.
+(سرخ شده) باید بریم الان یکی میبینممون.
ــ وایستا جو وون کجاست؟
+خونه ی هایون.
ا/ت میخواست بره که جونگ کوک دستشو گرفت کشوندش توی بغل خودش وگفت:
ــ ا/ت خیلی ممنونم ازت.(سرشو بوسید)
خب دیگه میتونی بری.
ا/ت رفت.
@خانم پارک.
+بله
@استاد گفتن بریم تابا مدیر جدید آشنا بشیم( استاد یکی از دکترای بیمارستانه که خیلی ساله اونجا کار میکنه)
+اومدم.
#علامت استاد.
# آقای جئون خانم پارک یکی از بهترین دکتر های بیمارستان ما هستن.
ــ خوشبختم جئون هستم.
ادامه دارد...................
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.