دیداردوباره
#دیداردوباره
#پارت۲۰
+با منی؟
ــ به غیر از منو تو کسی دیگه روی این میزه؟
+نه
ــ (سرشو آورد جلوی صورت ا/ت) رنگت پریده مطمئنی حالت خوبه.
میخوای بری یه آب به دست و صورتت بزنی؟
+میشه صورتتو ببری عقب الان یکی میبینه.
ــ ببینه مگه چی میشه.
+لطفاً الان برام دردسر درست میشه.
ــ (بلندشد) دنبالم بیا.
+کجا بیام؟
ــ فقط بیا.
ویو ا/ت
+دنبالش راه افتادم منو برد یه جای خلوت ومنو چسبوند به دیوار.
+داری چیکار میکنی؟
ــ میدونی چقدر دنبالت گشتم.
میدونی بخواطر کاری که باهات کردم هنوز احساس گناه میکنم.
هرشب بخاطر اینکه بتونم بخوابم قرص میخوردم.
هرشب خودمو سرزنش میکردم.
ولی از دو هفته پیش که دیدمت همه چی عوض شد.
دیگه میدونم یه امید برای زندگی کردن دارم(اینو بابغض گفت)
دوست دارم با اون کوچولو زیر یه سقف زندگی کنیم.
سه تایی.
لطفاً ازت خواهش میکنم برگرد پیشم دیگه نمیتونم دوریتو تحمل کنم.
ازت خواهش میکنم.
+نمیتونستم چیزی بگم انگار لال شده بودم.
تنها کاری که تونستم بکنم بغلش کردم.
+میشه لطفاً گریه نکنی.
ــ بهم قول میدی برگردی.
+جونگ کوک من........
ــ فقط یه جواب ازت میخوام.
(تو چشای ا/ت زل زد) فقط جوابتو بهم بگو.
+جونگ کوک تو چشام زل زده بود.
من هنوز به فکر کردن نیاز داشتم.
ولی از ته دلم دوست داشتم برگردم پیشش.
بخواستمم بگم نه چشماش اجازه ی نه گفتن منو نمیداد.
+سر مو انداختم پایین و گفتم:
باشه بر میگردم.
ادامه دارد......................
#پارت۲۰
+با منی؟
ــ به غیر از منو تو کسی دیگه روی این میزه؟
+نه
ــ (سرشو آورد جلوی صورت ا/ت) رنگت پریده مطمئنی حالت خوبه.
میخوای بری یه آب به دست و صورتت بزنی؟
+میشه صورتتو ببری عقب الان یکی میبینه.
ــ ببینه مگه چی میشه.
+لطفاً الان برام دردسر درست میشه.
ــ (بلندشد) دنبالم بیا.
+کجا بیام؟
ــ فقط بیا.
ویو ا/ت
+دنبالش راه افتادم منو برد یه جای خلوت ومنو چسبوند به دیوار.
+داری چیکار میکنی؟
ــ میدونی چقدر دنبالت گشتم.
میدونی بخواطر کاری که باهات کردم هنوز احساس گناه میکنم.
هرشب بخاطر اینکه بتونم بخوابم قرص میخوردم.
هرشب خودمو سرزنش میکردم.
ولی از دو هفته پیش که دیدمت همه چی عوض شد.
دیگه میدونم یه امید برای زندگی کردن دارم(اینو بابغض گفت)
دوست دارم با اون کوچولو زیر یه سقف زندگی کنیم.
سه تایی.
لطفاً ازت خواهش میکنم برگرد پیشم دیگه نمیتونم دوریتو تحمل کنم.
ازت خواهش میکنم.
+نمیتونستم چیزی بگم انگار لال شده بودم.
تنها کاری که تونستم بکنم بغلش کردم.
+میشه لطفاً گریه نکنی.
ــ بهم قول میدی برگردی.
+جونگ کوک من........
ــ فقط یه جواب ازت میخوام.
(تو چشای ا/ت زل زد) فقط جوابتو بهم بگو.
+جونگ کوک تو چشام زل زده بود.
من هنوز به فکر کردن نیاز داشتم.
ولی از ته دلم دوست داشتم برگردم پیشش.
بخواستمم بگم نه چشماش اجازه ی نه گفتن منو نمیداد.
+سر مو انداختم پایین و گفتم:
باشه بر میگردم.
ادامه دارد......................
- ۳.۹k
- ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط