همچون شهاب میگذرم در زلال شب



همچون شهاب میگذرم در زلال شب
همراه من
ستاره‌ی غمگین و خسته‌ای
در دور دست‌ها
پرواز می‌کند...
نور غریب ماه
نرم و سبک به خلوت آغوش دره‌ها
تن میکند رها

من همچون باد
می‌گذرم روی بال شب ...

#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۱۰)

سالها رفت و هنوزیک نفر نیست بپرسد از منکه تو از پنجره عشق چه...

‌‌از روزِ مَن و بَختِ مناِی‌ دوست چه پُرسی؟بی ‌رویِ تو و موی...

‌گذشتم از سر عالم، کـسی چه می داندکه من به گوشه خلوت، چه عال...

هرکه در خلوت شب از همه بیدارتر است دلش از زخم زبان خسته و ت...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

دوپارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط