شوق دیدار تو را دارد تمام دفترم

شوق دیدار تو را دارد تمام دفترم
با نگاهت می‌شود دنیا به کام دفترم
روی دیوار ورقهای دلم بنویس عشق
تا شود سرلوحه‌ی چشمت پیام دفترم
تا که نامت می‌نشیند در ردیف شعرهایم
می‌رسد بوی بهاران از مشام دفترم
باز لیوان دلم خالی شد از دریاچه‌ات
پر کن از احساس باران‌زا تو جام دفترم
اختیار شاعری‌ام را به دستت می‌دهم
تا بگیری توی دستانت زمام دفترم
منتظر در قلب بی‌تاب دو چشمان قلم
شوق دیدار تو را دارد تمام دفترم
دیدگاه ها (۱۰)

جمعه هاخانه اماز عطر پونہ‌اے می‌ڪَوید کہپیدا و پنهان مهربانی...

بگذار با صفای تو من زندگی کنمدر گوشه ی صدای تو من زندگی کنمپ...

آمــدم عـرض ادب بـر قـدمِ یار کنمدل و جان را به فدایِ گلِ بی...

به گمانم ڪه دلت،تنگ دلم نیست؛چرا؟ڪارمن،بی توبه جزغصه وغم نیس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط