تو دور می شوی از من
تو دور می شوی از من
ای لحظه!
و صدای عقربه هایت
زخم هایم را می نوازد.
اکنون،تنها
با لبانم چه کنم؟
با شبم
با روزم؟
نه دلداده ای،نه کاشانه ای
نه جایی برای زیستن
همه آن چیزها که بدان ها دل می بازم
غنی می شوند و طردم می کنند.
ای لحظه!
و صدای عقربه هایت
زخم هایم را می نوازد.
اکنون،تنها
با لبانم چه کنم؟
با شبم
با روزم؟
نه دلداده ای،نه کاشانه ای
نه جایی برای زیستن
همه آن چیزها که بدان ها دل می بازم
غنی می شوند و طردم می کنند.
۱.۱k
۳۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.