رفتن دخترها برعکس پسرهاست

رفتن دخترها برعکس پسرهاست
بهانه نمیاورند،این شاخه آن شاخه نمیکنند، پیچاندن که هرگز...
دخترها تالحظه ی آخرمیمانند...
بعد از هرقهرو آشتی دورترمیشوند،
بعدازهربارفروریختن سردتر
بعدازهربار فهمیدن حقایق بیخیال تر
و بعد از دیدن خیانت خنثی
ذره ذره از پیشتان میروند
آهسته آهسته طوری که نمیفهمید ترکتان میکنند ، ابرازعلاقه هایشان کورمیشود، خنده هایشان لال، دیگر پرحرفی نمیکنند، کوتاه جواب میدهند ، غر زدن که هرگز،از اتفاقات روزمره و ناراحتی ها و خریدهایشان بگیر تا شکستن ناخونشان ،دیگر هیچکدام را برایتان نمیگویند
دیگربرایشان مهم نیست کجایید ، خوبید یا دل گرفته!
دختر سراسر نازاست و توجه ، فقط کافی ست دیگر نازش خریدارنداشته باشد و توجه را ازقلم بی اندازید ، دلش میگیرد و حس اضافه بودن بر او غلبه میکند
و شما زمانی میفهمید که یا کامل از دستش داده اید یا سهم دل دیگری ست ....
قصه ی رفتن دخترها را هرگز درجایی نگفته اند چون هیچکس این رازها را نمیدانسته و چقدر ما دخترها ناخوانده باقی مانده ایم ...

#هانیه_شاملو
دیدگاه ها (۱)

من پسر کوچک غمگینی را می شِناسمکه در کنج خیابان شلوغ پشت آن ...

بیاد بگه نمیدونم چرا داری اینجوری میکنیهمون حرفیکه انتظار دا...

A relationship is not based on the Length of you Spent Toge...

#یک_جرعه_کتاب نخستین درس عشق این است که درخواست عشق نکنی، بل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط