ما باید حقیقت را میگفتیم

.

ما باید حقیقت را می‌گفتیم...
و حقیقت این بود...
«نه، اصلاً حالم خوب نیست.»
اما هیچ کس نمی‌دانست ...
چطور با شنیدن این حقیقت کنار بیاید،..
بنابراین ما راه‌های دیگری برای بیان آن پیدا کردیم...
و از هر جایگزین دیگری استفاده کردیم...
موادمخدر....
مشروبات الکلی...
مواد غذایی...
پول..
بازوهایمان، ...
بدن‌های دیگر. ...
ما به حقیقت ...
خود به جای صحبت کردن از خود غیرواقعی‌مان...
عمل کردیم و گند همه‌چیز درآمد!
اما ما فقط می‌خواستیم صادق باشیم ...
دیدگاه ها (۱)

می‌دانی رفیق خستگی گاهی زیباست...نه مثل آن خستگی‌ها که روحت ...

یک بغل لبخند و حالِ خوب ، بر می دارم... و به استقبالِ اتفاقا...

سن و سالتان به جایی می رسد که دیگر ...چهارخانه و سه‌خانه بود...

دست خدا نسپار مرانگو خدا نگهدارتخدا‌ حواسش پرت آدم خوبه های ...

بسم رب الحیدرع

✨عصر ظهور (علی کورانی ) ✨📜آنگاه ابن خلدون بیست و هشت روایت ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط