میدانی رفیق خستگی گاهی زیباست

می‌دانی رفیق خستگی گاهی زیباست...
نه مثل آن خستگی‌ها که روحت را می‌خراشد، ...
مثلا خستگی از مستانه خندیدن...
یا برای رویایی جنگیدن....
وقتی آنقدر جنگیده باشی ...
تا که در مقصدی درست ...
کفش‌های آهنینت را از پای در آوری ...
و از بی حسی انگشتانت لذت ببری...
من می‌گویم خستگی از درد هم زیباست...
درست آن نقطه‌ای که در حال سقوطی...
نور امیدی در دلت بتابد ...
و نهیبت زند که بس است...
که دیگر می‌خواهم فتح کنم نه سقوط...
آنجاست که آرام می‌شوی ...
و می‌گذاری قانون طبیعت پیش برود‌...
اما به این هم رسیده‌ای ...
که فقط تو هستی ...
که می‌توانی تابلوی مسیر را در خلاف جهت عوض کنی...
دیدگاه ها (۲)

یک بغل لبخند و حالِ خوب ، بر می دارم... و به استقبالِ اتفاقا...

از میان تمام زنهابا احساسات و دنیای عجیب و غریبشان همیشه آین...

.ما باید حقیقت را می‌گفتیم... و حقیقت این بود... «نه، اصلاً ...

سن و سالتان به جایی می رسد که دیگر ...چهارخانه و سه‌خانه بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط