چرا من....

پارت ۶
یارو : هی پسر گرایشت چیه؟
*کاتسوکی از ایت سوال کمی عصبانی شد و اخم کرد اما کنجکاو بود*

ایزوکو:چ-چرا..میخوای...ب-بدونی.....؟؟

یارو: هیچی همینطوری

ایزوکو: خ-خب....گ-گرایش...ندارم

یارو : یعنی چی گرایش نداری؟هر آدم عادی ای گرایش داره....

ایزوکو: خ-خب....ن-نمیدونم

کاتسوکی: این کله سبز لجنی هیچیش با آدم جور نمیاد

راننده: خیلی خب جر و بحث بسه

*و یه جا جلوی یه فروشگاه بزرگ پارک کرد*

کاتسوکی: اینجا دیگه چه کوفتیه؟؟؟؟؟

راننده: یه چیزی میخوام برای ماشین بخرم

کاتسوکی: تچ منم یه چیزی میخوام بخرم نفله ی بدبخت منم باهات میام

راننده: اما-

کاتسوکی: اما نداریم به من دستور نده
*و پیاده شد و با راننده رفت*
*و یارو و ایزوکو تنها موندن*

یارو: هی اینو بگیر
*و به ایزوکو یه چیزی حالت چیز داد( چی بود اسمش همون سیگار هوشمندا که دود میدن که اسمشون رو نمیدونم ولی اینجا برای یه چیز دیگه استفاده میشه خودم یه جورایی اختراعش کردم داخل سناریو😁)

ایزوکو: این دیگه چیه؟

یارو: یه وسیله ی هوشمنده که وقتی ضعف داری و گشنته ضعفت رو بر طرف میکنه

ایزوکو: اممم معایبی چیزی ندارع؟

یارو: نه بابا

ایزوکو: خلاف نیست

یارو: خلاف؟؟؟؟؟اینارو مجوزش رو رئیس جمهور داده

ایزوکو: امممم خب باشه مرسی چطوری میتونم جبران کنم؟؟

یارو: اگه به چیزی که بگم انجام بدی عالی میشه....

ببخشید اگه کم بود.....