هوس ڪرده ام ڪه تو باشے مـטּ باشمـ و هیچ ڪس نباشد آنگاه داغتریـטּ آغوشـ ها را از تنت و شیریـטּ تریـטּ بوسه ها را از لبانت بیروטּ ڪشم به تلافے تمام روزهایے ڪه مےخواهمت و نیستے