اگر میتوانستم من هم سیگار میکشیدم
اگر میتوانستم من هم سیگار میکشیدم
شبیه مردها با ژست عصبی
و کمی مغرور و غرق در خیالاتم میشدم
اما به جایش شانه بر میدارم میروم جلوی آینه
موهایم را شانه میزنم آواز میخوانم شعر مینویسم
آخر هم یک جوری لبخند میزنم
انگار نه انگار که من هم کمی عصبی هستم
من هم غرورم درد میکند
من هم رویاهای به تحقق نپیوسته دارم
اگر از چشم خودم نمی افتادم
حتما من هم سیگاری لای انگشتانم میگذاشتم
اما یک حسی مرموزانه باعث میشود
ترجیح بدهم زنانه لبخند بزنم
زنانه برقصم ، زنانه عشق بورزم
انگار نه انگار که از دست هایی که یکروز صمیمانه
فشردم سیلی های محکمی خورده ام ، نمیدانم
اما یک چیز را خوب میدانم که زن بودن
به این راحتی ها که در ظاهر دیده میشود نیست...
شبیه مردها با ژست عصبی
و کمی مغرور و غرق در خیالاتم میشدم
اما به جایش شانه بر میدارم میروم جلوی آینه
موهایم را شانه میزنم آواز میخوانم شعر مینویسم
آخر هم یک جوری لبخند میزنم
انگار نه انگار که من هم کمی عصبی هستم
من هم غرورم درد میکند
من هم رویاهای به تحقق نپیوسته دارم
اگر از چشم خودم نمی افتادم
حتما من هم سیگاری لای انگشتانم میگذاشتم
اما یک حسی مرموزانه باعث میشود
ترجیح بدهم زنانه لبخند بزنم
زنانه برقصم ، زنانه عشق بورزم
انگار نه انگار که از دست هایی که یکروز صمیمانه
فشردم سیلی های محکمی خورده ام ، نمیدانم
اما یک چیز را خوب میدانم که زن بودن
به این راحتی ها که در ظاهر دیده میشود نیست...
- ۷۳۲
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط