از پشت این پرده

از پشت این پرده
خیابان
جور دیگری است ...
درها
پنجره ها
درخت ها
دیوارها
و حتی قمری تنبل شهری
همه می دانند
من سالهاست چشم به راه کسی
سرم به کار کلمات خودم گرم است !
تو را به اسم آب
تو را به روح روشن دریا
به دیدنم بیا ...
مقابلم بنشین ...
بگذار آفتاب از کنار چشم‌ های کهنسال من
بگذرد ...!
دیدگاه ها (۴)

شهر آرام خانه ها خاموش جلوه گاه سکوت و زیبایینیمه شب زیر این...

اگر میتوانستم من هم سیگار میکشیدمشبیه مردها با ژست عصبیو کمی...

من اعتراض دارمبه فراقبه نبود توبه اشکهای بجا ونابجابه دل سوخ...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط