در بین آغوشم سر ذوالجناحت

در بین آغوشم سر ذوالجناحت

با اشک من غوغا شده خیمه گاهت

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد

چشم حرامی با حرم روبرو شد

به دنبالت تا میدان دویدم من

کمی آهسته تر که بریدم من

رحم کن به خواهرت مرا هم ببر

حسین جان مادرت مرا هم ببر


پا در رکاب و دل به دریا سپردی

چشمان زینب را به سینه فشردی

بیا قبل از رفتن ای کس و کارم

به حلقومت یک بوسه بدهکارم

ای غریب تشنه لب مرا هم ببر

رسید جان من به لب مرا هم ببر

#شیعه
#محرم
#شام_غریبان
#لبیک_یاحسین
دیدگاه ها (۱)

دیگر چه زینبی ؟ چه عزیزی؟ چه خواهری؟وقتی نمانده است برایش بر...

آقا امام زمانم آجرک الله ...از بس که پا به روی دهانت رها شده...

کم کم غروب واقعه از راه می رسیدیک زن میان دشت، سراسیمه می دو...

در شب شام غریبان گفت زینب با یتیماندشمن از حال دل زینب خبر د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط