دل نوشته

دل نوشته

همیشه از کنار می گذاشتم ساعت برای من مظهر گذر زمان بود

چه میدانستم این عقربه ها به ریش من میخندن

چه میدانستم روزی صدای تیک تاک
ساعت
لرزه به اندام من میاندازد

و تمسخر همگان شوم

آه از این زمان

که روزی به دنبال من میگشت

و حالا من به دنبال او

آه از این ساعت و این گذرش

که چه بیرحمانه برمن تاخت

برمنی که بیست و چهار ساعت زمان برایم کم بود

چه تاختنی بود که من غریبانه به خلوت افتادم
دیدگاه ها (۲)

ساده ڪه باشی........!!!آدمهاخیلی زود دوستت میشوند و تو خیلی ...

در تمام دارو خانه ها موجود استنرم کننده موی سرنرم کننده پوست...

کاش میدونستی کهآرامم میکند... " بودنت "آرامم میکند... " دیدن...

کاش تا دل می گرفت و می شکست دوست می آمد کنارش می نشستک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط