یه جا بود توی خونه ی پدری می گفتیم
یه جا بود توی خونه ی پدری می گفتیم
ته طاقی یه شکاف بدون در که لحاف تشکها
رو توش می چیدند یه طاقچه یه متر قد
یه تخت جلوشو یه پرده گل مگلی می زدند
تا خونه خوشکل بشه بهمون گفته بودند که
وقتایی که زلزله میاد بدو بدو نرین سمت حیاط
برین ته طاقی پناه بگیرین امن امنه
همیشه اون گوشه اناق رو بیشتر دوست داشتم
حس خوبی بهم میداد گرم و نرم
حتی توی بازی همیشه اونجا قایم می شدم
یا وقتی دعوام میشد اونجا پناهم بود
فک کنم مزه آغوش اونجوریه
میخواستم بگم تو همون "ته طاقی"
خونه ی منی پناه امن گرم و خاص
#عاشقانہ
#حس_خوب
#آموزنده
#انڪَیزشی
#𝒔𝒂𝒏𝒂𝒛_𝒌𝒉𝒂𝒏𝒐𝒎𝒎
ته طاقی یه شکاف بدون در که لحاف تشکها
رو توش می چیدند یه طاقچه یه متر قد
یه تخت جلوشو یه پرده گل مگلی می زدند
تا خونه خوشکل بشه بهمون گفته بودند که
وقتایی که زلزله میاد بدو بدو نرین سمت حیاط
برین ته طاقی پناه بگیرین امن امنه
همیشه اون گوشه اناق رو بیشتر دوست داشتم
حس خوبی بهم میداد گرم و نرم
حتی توی بازی همیشه اونجا قایم می شدم
یا وقتی دعوام میشد اونجا پناهم بود
فک کنم مزه آغوش اونجوریه
میخواستم بگم تو همون "ته طاقی"
خونه ی منی پناه امن گرم و خاص
#عاشقانہ
#حس_خوب
#آموزنده
#انڪَیزشی
#𝒔𝒂𝒏𝒂𝒛_𝒌𝒉𝒂𝒏𝒐𝒎𝒎
۱۰.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲