پارت

پارت ۲۶

+:یه دفعه همه جا تاریک شد برام....

_:بیدار شدم دیدم ا/ت روی تخت کناریم خوابیده....

نشستم روی تخت منشیمو صدا زدم گفتم:
آقای کانگ بیا داخل ...

آقای کانگ:بله آقا بفرمایید...

_:چرا خانمم اینجا خوابیده
....

آقای کانگ: اهههم... آقای جعون خانمتون بعد از اینکه دیدن شما غش کردین و نبضتون کم میزنه امیدی نداشت و یک تیر هم به شونه شون زدن
.....

_:پس تو کدوم گوری بودیییی(داد)

آقای کانگ:ااا..آقا من ... اجازه بهمون ندادن سمتتون بیایم....

_:باشه برو بیرون سریعععع!!

رفت بیرون رفتم وایسادم کنار ا/ت دستشو گرفتم بوسیدم
و گفتم ببخشید فرشته ی من ....

+:یهو یه صدایی تو گوشم اومد که باعث بیدار شدنم. شد .....

تکون خوردم چشمامو باز کردم دیدم جونگ کوک بالا سرمه سریع بلند شدم بغلش کردم ......‌

+:حالتتت خوبههه؟؟؟

_:آره... الان تو مهمتریییی...

+:خداروشکررررر .‌‌‌‌‌.....(با گریه)


خمارییییی
دیدگاه ها (۰)

پارت ۲۷ +:سفت بغلش کردن انگار که بزور ازم میخواستن بگیرنش_:ا...

پارت ۲۸_:بعد چند دیقه از هم جدا شدیم ... سفت بغلش کردم گفتم:...

ددی ته ته

برگای من ریخت برگای شماهم میریزه

خون‌آشام جذاب من( P:8)

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط