بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
* چرا ثواب گریه بر آقا امام حسین علیه السلام زیاد است ؟
سید بحر العلوم رحمت الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد ، در بین راه راجع به این مسئله که گریه بر آقا امام حسین علیه السلام گناهان را میآمرزد فکر میکرد ، همان وقت متوجه شد که شخص عربی ، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید :
* « جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای ؟ و در چه اندیشهای ؟ اگر مسئلة علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم ؟ »
* سید بحر العلوم عرض کرد در این باره فکر میکنم که چطور میشود خدایِ تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید الشهداء علیه السلام میدهد ، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیرهشان آمرزیده میشود ؟!
* آن سوار عرب فرمود ؟ « تعجّب نکن ! من برای شما مثالی میآورم تا مشکل حل شود ، سلطانی به همراه درباریان خود به شکار میرفت ، در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العادهای اُفتاد و بسیار گرسنه شد ، خیمهای را دید ، وارد آن خیمه شد ، در آن سیاه چادر ، پیر زنی را با پسرش دید ، آنها در گوشه خیمه بُز شیردهی داشتند و از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می گذراندند ، وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرائی از مهمان ، آن بز را سر بریدند و کباب کردند ، چون چیز دیگری برای پذیرائی نداشتند .
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هر طوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد ، در نهایت از ایشان سؤال کرد ؛ اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم ؟
یکی از حضّار گفت : به او صد گوسفند بدهید ؟ دیگری که از وزراء بود گفت : صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهید و یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید .
سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم کم است ، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کردهام ، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود »
* بعد سوار عرب به سید فرمود :
« حالا جناب بحر العلوم حضرت سید الشهداء علیه السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت ، همه را در راه خدا داد .
پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد .
چون خدا که خدائیاش را نمیتواند به سید الشهداء علیه السلام بدهد ، پس هر کاری که میتواند آنرا انجام میدهد ، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودِ امام حسین علیه السلام به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت میکند ، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمیداند »
وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود ، از نظر سید بحر العلوم غائب شد و بعد ایشان متوجه میشود که آن سید عرب آقا امام زمان علیه السلام بوده است .
« برکات حضرت ولی عصر علیه السلام ، حکایات عبقری الحسان ، تألیف: آیت الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی ، ص 226 »
* چرا ثواب گریه بر آقا امام حسین علیه السلام زیاد است ؟
سید بحر العلوم رحمت الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد ، در بین راه راجع به این مسئله که گریه بر آقا امام حسین علیه السلام گناهان را میآمرزد فکر میکرد ، همان وقت متوجه شد که شخص عربی ، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید :
* « جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای ؟ و در چه اندیشهای ؟ اگر مسئلة علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم ؟ »
* سید بحر العلوم عرض کرد در این باره فکر میکنم که چطور میشود خدایِ تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید الشهداء علیه السلام میدهد ، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیرهشان آمرزیده میشود ؟!
* آن سوار عرب فرمود ؟ « تعجّب نکن ! من برای شما مثالی میآورم تا مشکل حل شود ، سلطانی به همراه درباریان خود به شکار میرفت ، در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العادهای اُفتاد و بسیار گرسنه شد ، خیمهای را دید ، وارد آن خیمه شد ، در آن سیاه چادر ، پیر زنی را با پسرش دید ، آنها در گوشه خیمه بُز شیردهی داشتند و از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می گذراندند ، وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرائی از مهمان ، آن بز را سر بریدند و کباب کردند ، چون چیز دیگری برای پذیرائی نداشتند .
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هر طوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد ، در نهایت از ایشان سؤال کرد ؛ اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم ؟
یکی از حضّار گفت : به او صد گوسفند بدهید ؟ دیگری که از وزراء بود گفت : صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهید و یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید .
سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم کم است ، اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کردهام ، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود »
* بعد سوار عرب به سید فرمود :
« حالا جناب بحر العلوم حضرت سید الشهداء علیه السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت ، همه را در راه خدا داد .
پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد .
چون خدا که خدائیاش را نمیتواند به سید الشهداء علیه السلام بدهد ، پس هر کاری که میتواند آنرا انجام میدهد ، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودِ امام حسین علیه السلام به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت میکند ، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمیداند »
وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود ، از نظر سید بحر العلوم غائب شد و بعد ایشان متوجه میشود که آن سید عرب آقا امام زمان علیه السلام بوده است .
« برکات حضرت ولی عصر علیه السلام ، حکایات عبقری الحسان ، تألیف: آیت الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی ، ص 226 »
۲.۵k
۱۶ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.