می روی اما عزیزم کاش طاقت داشتی

می روی اما عزیزم کاش طاقت داشتی
آخرش گفتی فقط حس رفاقت داشتی

بار آخر گفتم از عشقت به دریا می زنم
در جواب من تشکر یا ارادت داشتی

من نفهمیدم که من را دوست داری یا که نه
پس چرا بر عاشقان من حسادت داشتی؟

حرف رفتن می زدم آهسته می گفتی برو
مطمئن هستم که یک ذره لجاجت داشتی

ترس ماندن در کنارم در وجودت ریشه زد
کاش میماندی کمی صبر و شجاعت داشتی

روز رفتن آمد و رفتی ولی حالا بگو
پس چرا بر ماندن من هی سماجت داشتی

من نفهمیدم چرا دیگر عزیزت نیستم
در محبت کردنت خیلی مهارت داشتی

پس چرا حالا رفیقی دور یا تکراری ام
بی نهایت بر حضور من تو عادت داشتی

می روم با آنکه من هرگز نفهمیدم چرا
تو به این دیوانه بد جوری شباهت داشتی

#الهه_رضایی
دیدگاه ها (۱)

اینجا خبر از مهر و وفا نیست،سفر کنامید به تاثیر دعا نیست،سفر...

"به نام خدای کوثر"ای مادر ارباب مابر روح بلندت سلام ...#یا_ف...

نیازم به تو،شبیه نیاز یک ملت است به انقلاب.شبیه باران، برای ...

نشد یه پاریس بریم دست تو دست زیر بارون روى این سنگفرش ها گز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط