سناریو

•┈┈⛧┈♛ سناریو♛┈⛧┈┈•
وقتی حامله ای و میری بغلشون و میگی احساس میکنم خیلی چاق شدم و گریه میکنی

نامی:( بغلت میکنه و میخنده)عشقم میدونستی الان خیلی کیوت شدی یروزم این کوچولو رو بغل میکنی و بهترین روز های زندگیت رو تجربه میکنی

جین:( بغلت میکنه)عشقم تو در هر حالت هنوز هندسام منی اصن هم چاق نشدی خیلی هم خوردنی و گوگولی شدی

شوگا:( بغلت میکنه)هی کوچولو نگاه مامانی رو ناراحت کردی؛ زودتر به دنیا بیا تا مامانی دوباره خوشحال بشه( بوست میکنه)

هوپی:هی هی سانشاینم دیگه نبینم اون مرواریدا از چشمات بیاد پایینا

جیمین:بیب میخای بریم بیرون بگردیم حالت خوب بشه( پیشونیتو میبوسه)

ته:( میبرتت بیرون و برات خرید میکنه تا دیگه ناراحت نباشی)

کوک:بانی من تو الان باید خوشحال باشی چون یه بیبی بانی قراره به دنیا بیاد و تو مامان میشی الانم اون اشکای مرواریدی رو پاک کن من قلبم هزار تیکه میشه( بوست میکنه)

ᨏᨐᨓ حمایت؟ ᨓᨐᨏ
آیا الله نامجون کبیر میفرماید :خدا لایک کننده ها و درخواستی بده ها و..... را به بهشت میفرستد؛ برای شادی این بزرگوار هم شده این کار هارو انجام بده😁 🗿
دیدگاه ها (۳)

☆࿐ཽ༵༆༒ سناریو ༒༆࿐ཽ༵☆وقتی بهشون میگیم لب میخوام(بع عنوان دوس ...

**✿❀ سناریو ❀✿**وقتی بهش میگی ددینامی:بیبی بیا یه دقیقه بشین...

**✿❀ سناریو ❀✿**وقتی براشون از مدارس ایران میگینامی:میگم چرا...

დ .•*””*• سناریو •*””*•.დوقتی خواننده ای و آهنگ جدیدت خیلییی...

سناریووقتی مشکل قلبی داری و اونا نمیدونن ❤️‍🩹نامجون: ( داشتی...

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط