هرچی ازش میپرسیدم میگفت اره
هرچی ازش میپرسیدم میگفت اره
گفتم من و میشناسی؟
+اره
گفتم اینجا راحتی؟
+اره
گفتم خوشحالی اینجایی؟
+اره
گفتم میخای ببرمت بیرون دلت واشه؟
+با داد و بیداد گفت نه نه نه
بعد که دلیلش و از پرستار اسایشگاه پرسیدم ؛
گفت : اخه به همین بهونه اوردنش خونه سالمندان
گفتم من و میشناسی؟
+اره
گفتم اینجا راحتی؟
+اره
گفتم خوشحالی اینجایی؟
+اره
گفتم میخای ببرمت بیرون دلت واشه؟
+با داد و بیداد گفت نه نه نه
بعد که دلیلش و از پرستار اسایشگاه پرسیدم ؛
گفت : اخه به همین بهونه اوردنش خونه سالمندان
۱.۷k
۱۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.