با آن همه نیاز که من داشتم به تو

با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود
من بارها به سوی تو باز آمدم ولی
هر بار دیر بود.

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۳)

بارانمیراث خانوادگی ما بود!کوچک که بودماز سقف خانه ی ما میچک...

بار فراق بستم و ، جز پای خویش راکردم وداع جملهٔ اعضای خویش ر...

می‌شود به‌جای خواب به ریل‌هاو کفش‌هاو چشم‌ها فکر کردو نتیجه ...

من ، و دلتنگ، و این شیشهٔ خیس!می نویسم و فضا،می نویسم و دو د...

حرفهای ما هنوز ناتمام...تا نگاه می کنیوقت رفتن استباز هم هما...

⁨ ⁨ چقدر چشم‌به‌راه اومدنش موندی و نیومد؟❤️‍🩹☔️دیر می‌آیی ول...

شبیه مه شده بودی؛ نه میشد در اغوشت گرفت و نه ان سوی تو را دی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط