شورهامی زددلم دلشوره افزون شد کنون

شورهامی زددلم، دلشوره افزون شد کنون
صید صیاد نگاه ات شد دل من ، بار ها

بارها هشدار دادی تا ، نگردم خام دل
جلد بام عشق را، سهل ست ؛ این پیکارها

ناصح ت را این چنین ! مگذار و مگذر ؛ از نظر
حـرفی از رفتن مـزن ؛ استاد شیرین کارها

فرصتی ده تا که بر بالین تو ، مرهم شوم
ساز را ، کوکی کنم شاید شود از تارها

زندگی ، زندان درد و غصه های دلبریست
پای در زنجیر ؛ سر، در گیر مشکین تارها

شاعرست و عاشقی ؛ پرواز با مجروح بال
کاش واقف بود ! بر این ماجرا، دلــدارها


#تنهایی #خاص
دیدگاه ها (۶)

در معرکه عشق ز جرأت خبری نیستغیر از سپر انداختن اینجا سپری ن...

اگه بخوام فراموشت کنم ، میتونم! شاید نمیخوام فراموش بشی😊✌🏻#ت...

شعرهایم را بخوان و.. حس و حالم را ببین...ت...

تعجب نکن که چرا هنوز فراموشت نکردمآدما هیچوقت"بزرگترین اشتبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط