باران برای تو می بارد

باران برای تو می بارد
و رنگین کمان
ایستاده بر پنجه ی پاهایش
سَرَکْ کشیده از پس ِ کوه
تا رسیدن ِتو را تماشا کند .
نسیم هم مُدام می رود و باز می گردد با رؤیای گذر از درز ِروسری و دزدینِ عطر موهایت !
زمین و عقربه ی ساعت ها برای تو
می گردند و من به دورِ تو !
دیدگاه ها (۱)

خوشبختی خود بخود به وجود نمی آید،رسیدن به خوشبختی فرآیندی فع...

به او بگویید درحوالی من همه چیز خوب است! پاییز دوباره حاکم ش...

دوستت دارم برای خودتبرای چشم هایتبرای دستهایی که نامهربانی ر...

دوستت دارمهمان‌گونه که شب، ماه رادوستت دارمهمان‌گونه که صبح،...

ای قرمز مشوّش، در آبیِ رها!‏در آب رودخانه رسیدند انارها؟ بار...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط