نگاهم یه ساعت افتاد
نگاهم یه ساعت افتاد
سه بود
دلشوره ی عجیبی داشتم
جیمین
یعنی الان داره چی کار میکنه خوابه
+ب بچه ها ببخشید من باید برم
&باشه عزیزم برو
+خدافظ
سریع وسایلمو برداشتمو به سمته خونه حرکت کردم
درو باز کردم با دیدنه روشن بودنه چراغ ها خیالم راحت شد
_اومدی.... خوش گذشته
+اره خیلی خوش گذشت بی نظر بود
+من میرم بخوابم واقعا خستم
_اوکی برو
ویو جمین
بعد از رفتن ا/ت گریم کرفت اون واقعا به من توجه نمیگرد و این خیلی خوب نبود
بعد از چند دقیقه بلد شدم و چراغ ها رو خاموش کردم و رفتم به سمت اتاق
ا/ت خواب بود و این گریمو بیشتر میگرد
اروم گوشه ایی از تخت خوابیدم و گریه کردم
سعی کردم اروم گریه کنم که ا/ت بیدار نشه ولی نمیتونستم هق هقامو کاری کنم
ویو ا/ت
صدای گره های جیمنو میشنیدم برا همین به سمتش رفتم و اونو به طرف خودم برگردوندم
+چاگیا چرا داری گریه میکنی
همین حرفم باعث تلنگری به جمین شد و گریش خیلی بیشتر شد
لابه لای هق هقاش گفت
_ من نمیخوام.. هق.. تو بهم بی محلی.. هق... کنی
هق.. هق .. میدونم اشتباه کردم و چند روز خونه نیومدم ولی.. هق.. بخشید.... کارام زیاد بود واقعا
میشه هق... میشه منو ول نکنی.... و بهم.. هق توجیه کنی
... هق.. ا/ت لطفا ولم نکن. من.. هق.... من بدونه تو هیچی... هق نیستم
باحرفاش قلبم تیکه تیکه شد
واقعا زیاده روی کردم
+عشقم ببخشید عزیزم من نبلید میرفتم
لطفا دیگه گریه نکن باشه
ببخشید
من چرا باید تو رو ول کنم
تو تمامه زندگیه منی
عزیزم
حالا دیگه گریه نکن باشه
قول میدم دیگه این طوری رفتار نکنم عزیزم
باشه
جیمین که با حرفای ا/ت حالش بهتر شده بود اروم سرشو روی سینه ی ا/ت گذاشت
_ی یعنی دیگه ولم نمیکنی
+نه زندگیم نه قول میدم
_دوست دارم
+منم دوست دارم عزیزم
پایان💜
سه بود
دلشوره ی عجیبی داشتم
جیمین
یعنی الان داره چی کار میکنه خوابه
+ب بچه ها ببخشید من باید برم
&باشه عزیزم برو
+خدافظ
سریع وسایلمو برداشتمو به سمته خونه حرکت کردم
درو باز کردم با دیدنه روشن بودنه چراغ ها خیالم راحت شد
_اومدی.... خوش گذشته
+اره خیلی خوش گذشت بی نظر بود
+من میرم بخوابم واقعا خستم
_اوکی برو
ویو جمین
بعد از رفتن ا/ت گریم کرفت اون واقعا به من توجه نمیگرد و این خیلی خوب نبود
بعد از چند دقیقه بلد شدم و چراغ ها رو خاموش کردم و رفتم به سمت اتاق
ا/ت خواب بود و این گریمو بیشتر میگرد
اروم گوشه ایی از تخت خوابیدم و گریه کردم
سعی کردم اروم گریه کنم که ا/ت بیدار نشه ولی نمیتونستم هق هقامو کاری کنم
ویو ا/ت
صدای گره های جیمنو میشنیدم برا همین به سمتش رفتم و اونو به طرف خودم برگردوندم
+چاگیا چرا داری گریه میکنی
همین حرفم باعث تلنگری به جمین شد و گریش خیلی بیشتر شد
لابه لای هق هقاش گفت
_ من نمیخوام.. هق.. تو بهم بی محلی.. هق... کنی
هق.. هق .. میدونم اشتباه کردم و چند روز خونه نیومدم ولی.. هق.. بخشید.... کارام زیاد بود واقعا
میشه هق... میشه منو ول نکنی.... و بهم.. هق توجیه کنی
... هق.. ا/ت لطفا ولم نکن. من.. هق.... من بدونه تو هیچی... هق نیستم
باحرفاش قلبم تیکه تیکه شد
واقعا زیاده روی کردم
+عشقم ببخشید عزیزم من نبلید میرفتم
لطفا دیگه گریه نکن باشه
ببخشید
من چرا باید تو رو ول کنم
تو تمامه زندگیه منی
عزیزم
حالا دیگه گریه نکن باشه
قول میدم دیگه این طوری رفتار نکنم عزیزم
باشه
جیمین که با حرفای ا/ت حالش بهتر شده بود اروم سرشو روی سینه ی ا/ت گذاشت
_ی یعنی دیگه ولم نمیکنی
+نه زندگیم نه قول میدم
_دوست دارم
+منم دوست دارم عزیزم
پایان💜
۱۵.۳k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.