آغوشت قبیلهای وحشی

آغوشت قبیله‌ای‌‌ وحشی
با آتشی برای پایکوبی
با جادویی برای فریب
دستانت
گمشدگانِ بی‌ شتابِ ریزشِ آبشارِ گیسوانِ من
و چشم‌هایت
ویرانگرانِ خاموشِ غرورِ هزار ساله‌ام
من دلباخته‌ای عصیانی
آشوب گری پر تمنا
از عالم گریخته‌ای پر تردید
آمیخته با طبیعتِ پیکرت
آمیخته با عطرِ خوبِ خوبِ بودنت
سر بر بالینت گذاردم
با تو زیستم
با تو گریستم
عشق ورزیدم
عشق ورزیدم
عشق ورزیدم
و از آرزوهای بی‌ شمار
تنها و تنها تو را خواستم
خواستنی با شکوه
رویایی
و محال ... و محال!

نیکی فیروزکوهی
دیدگاه ها (۱)

#پروفایل دخترونه

نوری و نهان از من،حوری و رَمان از منبوس از تو و جان از من،با...

نیمه شب آمد اتاقم یک پریالبته با مانتو و .. با روسری !گفتم:...

فرخ‌نژاد: فکر «نون» باشید که شینزو «آبه»!گروه هنری: حمید فرخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط